۲۲
مهر ۹۵
هوالرئوف
خواب پر آرامشش تعبیر باران می دهد
سرخی چشمان شب از فرط کم خوابی است یا
شرح حال دوری یوسف ز کنعان می دهد
با زبان بی زبانی باز برق از رعد گفت
بغض سنگین شب امشب بازهم جان می دهد
ناله هایی می رسد از دور شاید مادری است
یا سری بر روی نیزه درس قرآن می دهد
حاجیان قربانی عاشق نمی دانید چیست؟
طفل شش ماهه برای عید قربان می دهد
از همه انعام کوفیان همین بس که نیست که
تازیانه، کعب نی کوفه به مهمان نمی دهد
گر علی حین رکوعش داد انگشتر، حسین
در سجود انگشت و انگشتر به اینان می دهد
شاعر: علیرضا میرزایی
منبع: نشریه طهورا
۹۵/۰۷/۲۲